کد خبر: ۱۰۴۱۷
۱۰ مهر ۱۴۰۳ - ۱۰:۳۱

پاوا؛ مزرعه عهد صفوی همسایه مشهد

پاوا پیش از این، از طریق جاده‌ای قدیمی و فرعی در کنار دروازه پایین‌خیابان، به مشهد راه داشت؛ جاده‌ای که در مسیر چند کیلومتری خود از مزارع و روستا‌هایی مانند «ساختمان»، «بازه‌شیخ» و «مهدی‌آباد» می‌گذشت. اما اکنون راه دستیابی به پاوا، مسیری است که از خیابان «آوینی ۵۹» می‌گذرد.

حدود جغرافیایی مزارع و روستا‌های شرق مشهد قدیم در طول تاریخ بار‌ها دچار تغییر شده و تنها اراضی موقوفه تا حدودی از این تغییرات مصون مانده است. شرق مشهد به دلیل قرارگرفتن در مسیر ماوراءالنهر، گذرگاهی تجاری به حساب می‌آمد؛ اما این مسیر بازرگانی گاه‌وبیگاه، به دلیل هجمه اقوامی همچون ازبکان و ترکمانان، دچار ناامنی می‌شد و حتی متروک می‌ماند. به‌تبع آثار چنین وضعیتی بر روی روستا‌ها و مزارع حاشیه این جاده راهبردی نیز قابل مشاهده بود.

این روستا‌ها با وجود خاک حاصلخیز و منابع آبی دردسترس، اغلب متروک می‌ماندند و قادر نبودند تولیدات کشاورزی و دام‌پروری مورد انتظار را عرضه کنند. «پاوا» یکی از این روستا‌های قدیمی است که امروزه بخشی از اراضی آن جزو محدوده شهری و بخشی دیگر در حومه و حاشیه مشهد قرار می‌گیرد. روستایی با تاریخ جذاب و ناخوانده که هنوز از مشکلات متعدد رنج می‌برد و نیازمند توجه بیشتر مسئولان است.

پاوا پیش از دوران ما، از طریق جاده‌ای قدیمی و فرعی در کنار دروازه پایین‌خیابان، به مشهد راه داشت؛ جاده‌ای که در مسیر چند کیلومتری خود از مزارع و روستا‌هایی مانند «ساختمان»، «بازه‌شیخ» و «مهدی‌آباد» می‌گذشت. اما اکنون راه دستیابی به پاوا، مسیری است که از خیابان «آوینی ۵۹» می‌گذرد؛ راهی که البته نیازمند توجه بیشتر مسئولان نیز هست. در گزارش امروز می‌خواهم برایتان درباره پاوا بگویم؛ درباره تاریخ مزرعه‌ای که حالا به محدوده شهری مشهد پیوند خورده است.


قدیمی‌ترین اشاره تاریخی به «پاوا»

قدیمی‌ترین سندی که فعلا درباره پاوا وجود دارد، در مرکز اسناد آستان‌قدس رضوی نگهداری می‌شود. سندی مربوط به سال ۱۰۵۹ قمری (۱۰۲۸ خورشیدی) که در آن صحبت از واگذاری اموال و املاک شخصی به نام «میرمحمد مؤمن» به میان آمده است. بر اساس این سند، وی اموال خود را که شامل مزرعه پاوا نیز می‌شود، به چهار برادرزاده‌اش، «میرغیاث‌الدین»، «میرزاحسن»، «سید محمد ابراهیم» و «میرمحمدجعفر» واگذار کرده است (سند شماره ۲۹۱۵۱ مرکز اسناد آستان‌قدس رضوی).

گزارش یادشده که به مُهر و امضای «میرزا حبیب‌الله»، «صدر ممالک محروسه» رسیده است، اطلاعات زیادی درباره مزرعه پاوا ندارد، اما می‌توان دو نکته از آن دریافت؛ نخست اینکه پاوا در دوره صفویه تحت مالکیت سادات و احتمالا سادات رضوی قرار داشته و دیگر اینکه نام پاوا دست‌کم از نیمه نخست دوره صفویه به مزرعه موردمطالعه این نوشتار اطلاق می‌شده است و قدمتی طولانی و حدودا چهارصد ساله دارد. درباره علت نام‌گذاری مزرعه، نشان یا دلیل خاصی دردسترس نیست و نمی‌توان حدس متقن و قابل استنادی ارائه کرد.

گشت‌وگذاری در پیشینه روستایی بسیار قدیمی در شرق مشهد


چشم‌انداز جغرافیای تاریخی «پاوا»

از نظر موقعیت جغرافیایی، پاوا به‌عنوان مکانی شناخته شده برای تعیین حدود دیگر مزارع مورد‌استفاده قرار می‌گرفت. در طومار مشهور «عضدالملک» که در دوران ناصرالدین‌شاه و برای ثبت موقوفات آستان‌قدس تنظیم شده است، در تعیین حدود مزرعه نوکاریز (که امروزه با نام شهرک نوکاریز شناخته می‌شود) چنین می‌خوانیم: «مزرعه نوکاریز که محدود است به حدود ذیل از کل نصف آن [موقوفه است]/ حدی به اراضی‌الله تیمور / حدی به اراضی مزرعه نیک‌روز و اراضی سیس‌آباد / حدی به اراضی مزرعه سیس‌آباد / حدی به اراضی مزرعه پاوا».

می‌دانیم که مزرعه نوکاریز جایی در شمال شرقی مزرعه پاوا قرار داشت. علاوه بر این، طبق نقشه سال ۱۳۴۰ خورشیدی که احمد ماهوان آن را در «تاریخ مشهد قدیم» آورده است، پاوا از شمال به مزرعه «کلاغ آهن» (احتمالا کلاته‌آهن)، از شرق به مزرعه «گلشهر»، از جنوب شرقی به مزرعه «کج‌درخت»، از جنوب غربی به مزارع «حلوایی»، «مهدی‌آباد» و «روح‌آباد» و از شرق به مزرعه «عیش‌آباد» منتهی می‌شد.

پیش از این تاریخ، حاج‌علی رزم‌آرا در سال ۱۳۲۹ خورشیدی و در جلد ۹ کتاب «فرهنگ جغرافیای ایران» درباره پاوا چنین گزارش داده بود: «ده از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد/ شش کیلومتری خاور مشهد/ دو کیلومتری باختر کَشَف‌رود/ جلگه/ معتدل/ سکنه ۱۸۸ نفر/ [دارای مذهب]شیعه/ فارسی زبان/ [آبیاری به وسیله]قنات/ [محصولات کشاورزی شامل]غلات، تریاک/ شغل [اهالی]زراعت و مالداری/ راه اتومبیل‌رو دارد».

در دوره‌های بعد، تغییراتی درباره الگوی کشت مزرعه پاوا به وجود آمد؛ تأسیس کارخانه قند در مشهد باعث شد که در این مزرعه نیز کشت چغندر قند رایج شود. اسناد مربوط به دهه ۱۳۵۰ خورشیدی نشان می‌دهد که در این دوره، روستا یا مزرعه پاوا، یکی از تأمین‌کنندگان چغندر کارخانه قند آبکوه بوده است (سند شماره ۱۸۲۷۶۲ مرکز اسناد آستان‌قدس رضوی).

«کتابچه تبادکان» که در آن آمار و مشخصات مزارع و آبادی‌های بلوک تبادکان در دوره ناصرالدین‌شاه قاجار ثبت شده است، درباره وضعیت پاوا چنین گزارش می‌دهد: «قدیم‌النسق است هفده خانوار از طوایف تیموری و هراتی رعیت دارد چشمه دارد که زراعت را از چشمه مشروب می‌سازند. هوایش معتدل است.»

نکته جالب این‌جاست که با وجود نزدیکی اراضی پاوا به کشف‌رود، مردم این منطقه سهمی از آب این رودخانه قدیمی نداشتند و باید کشتزار‌های خود را با آب قنات یا چشمه آبیاری می‌کردند و آن‌چه امروز با نام «کال پاوا» می‌شناسیم و حاشیه آن، یکی از مناطق کشت گسترده سبزیجات نه‌چندان بهداشتی است، از منظر جغرافیای تاریخی ارتباط چندانی با اصل اراضی و ساختار آبیاری پاوای قدیم ندارد. درباره امکانات مزرعه پاوا نیز اطلاعات دقیقی نداریم. ولی می‌توان احتمال جدی داد که قلعه‌ای در روستا برای محافظت از ساکنان در برابر هجمه‌های گاه و بیگاه وجود داشته است.

گشت‌وگذاری در پیشینه روستایی بسیار قدیمی در شرق مشهد


حکایت رضاقلی سلطان و مزرعه پاوا

یکی از جالب‌ترین روایت‌های تاریخی مربوط به روستای پاوا، حکایت درگیری میان نایب‌التولیه آستان‌قدس رضوی و مستأجر این مزرعه در سال ۱۳۳۰ قمری (۱۲۹۱ خورشیدی) است؛ اختلافی که پای قزاق‌ها را هم به مزرعه پاوا باز کرد. در این سال و بعد از پایان دوره اجاره «حاج‌میرزا حسین کشیک‌نویس» از کارکنان رسمی و موروثی آستان قدس رضوی که دوره اجاره‌اش بر مزرعه پاوا به پایان رسیده بود، وی ادعا‌هایی را درباره تاریخ اجاره‌نامه و تداوم حقش در منافع حاصل از مزرعه پاوا مطرح کرد و، چون وابستگانی در میان قزاق‌ها داشت، ظاهرا با گردن‌کلفتی سعی در تصاحب حق مذکور داشت.

در این دعوا، برادرزاده میرزاحسین کشیک‌نویس، موسوم به «رضاقلی سلطان قزاق» که ظاهرا در قشون قزاق سلطان (سروانی) بود، کوشید از نفوذ خود برای به کرسی نشاندن حرف عمویش استفاده کند. در این‌زمان شرایط برای فعالیت بیشتر قزاق‌ها فراهم بود. نیرو‌های روسیه تزاری که عملا اداره این نیرو را برعهده داشتند، در مشهد مستقر بودند و زیر نظر «دابیژا»، کنسول روسیه در مشهد، فعالیت می‌کردند.

طرح این دعوا، درست مدت کوتاهی بعد از بلوای طرف‌داران استبداد در حرم مطهر و به توپ‌بسته‌شدن بارگاه مطهر رضوی توسط روس‌ها اتفاق افتاد و احتمالا رضاقلی سلطان با اتکا به همین شرایط، در پی تصاحب منافع مزرعه پاوا بود. نکته دیگر اینکه چند ماه بعد از طرح این ادعا، میرزاحسین کشیک‌نویس هم درگذشت و رضاقلی‌سلطان شخصا موضوع این ادعا را به بهانه موروثی بودن آن دنبال می‌کرد.

دخالت‌های این افسر قزاق چنان عرصه را بر ساکنان مزرعه و مستأجر جدید آن «آقاخان» تنگ کرد که شکایت خود را نزد مرتضی‌قلی خان طباطبایی نائینی، نیاب‌التولیه وقت آستان‌قدس رضوی بردند و او نیز در سال ۱۳۳۰ قمری، طی نامه‌ای اعتراض‌آمیز به «رکن‌الدوله»، والی وقت خراسان، خواستار جلوگیری از اقدامات میرزاحسین کشیک‌نویس و اقوامش در مزرعه پاوا شد (سند شماره ۱۰۳۰۶۰ مرکز اسناد آستان‌قدس رضوی).

با این حال، ظاهرا اعتراض نایب‌التولیه آستان‌قدس در آن سال‌های پرآشوب به جایی نرسیده و رکن‌الدوله نتوانسته است برای این قضیه کاری انجام بدهد، چون کمتر از یک‌سال بعد، مرتضی‌قلی‌خان نامه‌ای اعتراض‌آمیز را این‌بار خطاب به ریاست اداره قشون خراسان نوشت و از او خواست که با رضاقلی‌سلطان به طور جدی برخورد کند.

در همین نامه است که از کشیک‌نویس، با صفت «مرحوم» یاد می‌شود و نشان می‌دهد که میرزاحسین طی این مدت درگذشته است. درباره فرجام حضور این افسر قزاق در مزرعه پاوا، فعلا اطلاعات دیگری نداریم. مدتی بعد از این واقعه و از حدود سال ۱۲۹۴ خورشیدی، قحطی فراگیری در برخی مناطق خراسان حاکم شد که احتمالا مزرعه پاوا نیز، از عوارض آن مصون نماند.

این قحطی همان قحطی بزرگی است که باعث از بین رفتن نیمی از جمعیت ایران شد و طبق پژوهش پروفسور قلی مجد، به شکلی مصنوعی و توسط دولت انگلیس برای جلوگیری از پیشروی آلمان و متحدانش در خاورمیانه به وجود آمد.


* این گزارش سه شنبه ۱۰ مهرماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۳۲۲ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44